ما از پیش گویی چیزی سر در نمی آوریم و این ها که نوشته ایم تنها بخشی از حدس و گمان های ما در رابطه با وضعیت سال آینده سینمای ایران است که راستش را بخواهید ایستادن در برف و سرما برای تماشای فیلم های جشنواره نیز در نوشتن این متن بی تاثیر نبوده است.
طبقه حساس
کمدی حساس و جنجالی دیگر از کمال تبریزی که رضا عطاران به خاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را گرفته است و پیمان قاسم خانی نیز قرار بوده به خاطر نویسندگی آن سیمرغ بلورین بگیرد که به گفته همسرش؛ بهاره خانم رهنما سیمرغش را به خاطر نجات جان یک گربه دست و پا شکسته از دست داده است!
گفتنی است پیمان قاسم خانی خود نیز از جزئیات این جریان و اینکه این گربه دست و پا شکسته و مشکوک چه طور و توسط چه عواملی سر راهش قرار گرفته اظهار بی اطلاعی کرده است.او بعد از خواندن جزئیات ماجرا در وبلاگ همسرش در بخش نظرات این وبلاگ در پاسخ به هوادارنش نوشته است:"من این همه نیستم" و در پاسخ به همسرش طی کامنتی خصوصی گفته است:"یعنی نشد ما یه چیزی توی این خونه بگیم و شما توی وبلاگت ننویسی!"
طبقه حساس داستان مرد متعصبی است که بعد از مرگ همسرش او را در یک قبر دو طبقه دفن می‌کند اما پس از مدتی که سر مزار می‌رود متوجه می‌شود مردی غریبه در طبقه دوم دفن شده است.این فیلم همین الان هم در سینماهای کشور قابل مشاهده است!

متروپل
این فیلم که سال آینده با نام فرعی" خسته نباشید آقای کارگردان!"در کلیه سینماهای کشور اکران خواهد شد روایتگر دو خط داستانی موازی است که در اولی زن جوان بیوه ای برای فرار از دست عده ای به سینمای متروکه ای که دو جوان آن را اداره می کنند پناه می برد و در دومی کارگردانی کهنه کار که به دوران بازنشستگی نزدیک شده است همچنان اصرار دارد فیلم بسازد و این کار را تا مرز نابودی خود ادامه می دهد!این دو خط داستانی که هیچ ارتباطی با هم ندارند جز اینکه هر دو در سینما اتفاق می افتند در این فیلم به شکل حیرت انگیزی در همدیگر تنیده شده اند.

خانوم
اگر می خواهید با چشم خود ببینید که خانوم بودن یعنی چه، اگر از خانوم بودن خود رنج می برید، اگر دوست دارید با ناخن هایتان چشم مردهای وحشی ، بی عرضه و ترسو را در بیاورید و نشان دهید که چقدر خانوم بودن خوب است دیگر لازم نیست برای دیدن فیلم جدید تهمینه میلانی لحظه شماری کنید ،پدیده جدید سینمای فمینیستی خانوم تینا پاکروان در 90 دقیقه خانوم بودن را به شما می آموزد.
آنچه خواندید بخشی از تیزر تبلیغاتی پیشنهادی ما برای فیلم خانوم بود .امیدواریم که خانوم پاکروان با واریز دستمزد ما بابت این تیزر تبلیغاتی خانومی خودشان را نشان بدهند!

اشباح
این فیلم که زیر سایه شعار"کیمیایی تنها نیست!"توسط استاد مهرجویی ساخته شده است چیزی از ارزش های افزوده متروپل استاد کیمیایی کم ندارد! داریوش مهرجویی در نشست خبری این فیلم عنوان کرد:«اینجوری نیست که ما اساتید جلوی منتقدین همدیگه رو تنها بذاریم!من و آقا مسعود که به حق بنیان گذار مرام و رفاقت توی سینمای ایرانه، توی این مسیری که در پیش گرفتیم تا آخرش هستیم .پس مسعود خان!به کوری چشم منتقدین ، بساز تا بسازیم!»

ردکارپت
داستان این فیلم درباره یکی از عشاق سینه چاک سینماست که برای ملاقات با یکی از کارگردانهای معروف جهان خود را در ایام برگزاری جشنواره کن به آنجا می‌رساند...
رضا عطاران کارگردان ردکارپت به گفته خودش به دستشویی و خواب علاقه زیادی دارد، برای همین از این مفاهیم ارزشمند در فیلم های کمدی اش به شدت استقبال می کند.این کارگردان در پاسخ به منتقدینی که از او سوال کرده اند که چرا در ردکارپت اینقدر بوی دستشویی می آید گفته است:من که عاشق دستشویی هستم حالا اگر شما از این بو بدتان می آید جلوی دماغتان را بگیرید!ضمن اینکه من برای خنداندن مردم حاضرم...
گفتنی است که بعد از در آمدن این جمله از دهان آقای کارگردان عده ای از خبرنگاران حاضر در صحنه از آن محل متواری شدند و استاد مشایخی سریعا خود را به محل ارتکاب این بی اخلاقی رساندند.استاد که نمی دانست بعد از لیونل مسی دقیقا برای عذرخواهی باید سراغ چه کسی برود این بار به جای معلول سراغ علت بی اخلاقی رفتند و واکنش تندی به اظهارات عطاران نشان دادند.

آذر ، شهدخت ،پرویز و دیگران
بهروز خان افخمی این فیلم را با اقتباس از رمان مرجان شیر محمدی بازیگر و طراح صحنه فیلم که با حفظ سمت های قبلی همسر آقای کارگردان نیز محسوب می شود ساخته است.
افخمی قبل از جشنواره اعلام کرده بود که ازدواج با یک نویسنده زنده شانس زندگی اش بوده است.گفتنی است که بعد از مراسم اختتامیه جشنواره و اعطای جایزه بهترین فیلم نامه به این فیلم گروهی از نویسندگان مُرده جلوی سالن همایش های برج میلاد تجمع کرده و نهایت تاسف و تاثر خود را از نداشتن شانس ازدواج با یک کارگردان زنده در زمان حیات ابراز کردند.
"آذر ، شهدخت ،پرویز و دیگران" داستان خانواده‌ای است که به خاطر سفر ده روزهٔ یکی از فرزندانشان به کشور، در باغچه‌ای در دماوند دور هم جمع می‌شوند.

همه چیز برای فروش
اگر تصور کرده اید که دوران قیصر و قیصر بازی گذشته است سخت در اشتباهید ،خانواده ثقفی (علی اکبر ثقفی، امیر حسین ثقفی و شراره سروش همسر امیر حسین ثقفی) به شما اثبات می کنند که قیصر هنوز زنده است فقط اسمش به اکبر تبدیل شده است!
این فیلم همچون فیلم آذر ، شهدخت ،پرویز و دیگران حاوی این پیام است که فامیل بازی در هر کجا بد باشد در سینما نتیجه مطلوب می دهد چرا که شراره سروش به خاطر طراحی صحنه و لباس این فیلم موفق به کسب سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد.
صابر ابر نیز با ایفای نقش اکبر در این فیلم بازی بی نظیری از خود ارائه داده است که نمی دانیم به چه علت از دید داوران جشنواره پنهان مانده است .(این حرف را کاملا جدی جدی گفتیم لطفا به شوخی نگیرید!)
صابر ابر در این فیلم نقش برادری را ایفا می کند که برای تامین هزینه عمل چشم برادرش پاشنه کفشش را ور می کشد و با خرید چک های باطله یک شرخر سراغ جماعتی بد بخت تر از خودش می رود تا با زور و کتک کاری هم که شده از این جماعت پول بگیرد!
این فیلم به خاطر داشتن صحنه های خشن برای کودکان زیر 70 سال و بیماران قلبی توصیه نمی شود ولی در مجموع فیلمی خوب و به واقع سینمایی از یک کارگردان آینده دار است.

عصبانی نیستم
خواننده گرامی! مشاهده این فیلم در اکران عمومی سال آینده امکان پذیر نمی باشد.لطفا بی خود و بی جهت عصبانی نشوید!

منتشر شده در روزنامه آرمان

چهارشنبه 21 اسفند 1392